در جامعه ی نظام مند اغلب اعضای جامعه براساس قوانین، اصول، ارزش ها و هنجارها رفتار می کنند. یکی از پیامد های اختلال در نظم اجتماعی، از هم گسیختگی خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی است. خانواده ای که از طریق ازدواج بر اساس قوانین رسمی کشور تشکیل می شود. ازدواج در کشور ما، به علل عمدهایی چون، افزایش جمعیت، بازتولید دینی و فرهنگی، کنترل سنجیده و شرعی غرایز، احساسات و حفظ ارزشهای دینی و معنوی مسئلهایی بسیار مهم برای انجام پژوهشهای متعدد و متنوع در جهت تحکیم نهاد خانواده میباشد.
اما به رغم این سیاستها و تاکیدات، نگاهی کوتاه به دادهها و آمار منتشر شده از سوی مراکز رسمی و غیررسمی موجود در کشور، نشان از کاهش روزافزون ازدواج، افزایش طلاق و افزایش سن ازدواج دارد. بر اساس سالنامههای آماری که سازمان ثبت احوال کشور همه ساله منتشر میکند، شمار ازدواجهای دائم صورت گرفته از سال 1389 تا سال 1392 یعنی در ظرف سه سال 117114 مورد کاهش یافته است. این کاهش 13 درصدی ازدواج در حالی صورت میگیرد که در طی همین مدت، تعداد طلاقهای ثبت شده در کشور 18162 مورد افزایش یافته است و این نیز به معنی افزایش 13 درصدی آمار طلاق میباشد.(سالنامه ثبت احوال،1392: 332 ) .توجه به این دادهها و آمار حتی بدون هیچگونه تحلیلی پژوهشگران را متوجه عمق فاجعه و خطری که متوجه نهاد خانواده و نیز سلامت اخلاقی جامعه است مینماید. در نتیجه باید گفت درصد بسیار کمی از کاهش 13درصدی ازدواج مربوط به کاهش جمعیت جوان کشور میباشد و افزایش سن ازدواج نشان از انباشت شمار بسیار زیادی از جوان جامعه در پشت دروازهای ازدواج دارد. که این امر راه های دیگری را در پیش روی جوان می گذارد و او را به سمت روابط جنسی وعاطفی پیش از ازدواج، می کشاند، پدیده ای که بیشتر با فرهنگ و حوزه ی زندگی خصوصی افراد آمیخته است تا حوزه ی عمومی و همگانی، ولی نمود آن در حوزه ی عمومی غیرقابل انکار است.
با گسترش امکانات جدید ارتباطی (مانند ماهواره و اینترنت)، به تدریج جامعه ی ایران با امواج گسترده ی تغییرات ارزشی و هنجاری مواجه گردیده است. چرخشی در نسل و روندی که نشانه ی تغییر در جامعه است؛ هم چنین هنجارها و ارزش های سنتی آن، کمتر در جوانان تاثیرگذار بوده است. این تغییرات به شدت در حال رسوخ به خانواده ی ایرانی است. تغییرات ارزشی با شکاف بین نسل ها و پشت کردن نسل های جوان تر به ارزش های سنتی در جامعه شروع می شود و ممکن است به تغییرات اجتماعی گسترده تر نیز بیانجامد و حتی گفتمان موجود را تغییر دهد. در دوره ی تغییرات سریع فرهنگی و اجتماعی، جامعه شاهد بیشترین واگرائی و شکاف بین نسل ها خواهد بود، به طوری که موضوع تفاوت های بین نسلی از اهمیت ویژه ای برخوردار می شود. روابط عاشقانه در الگوهاي پيشرفته، خود، به روابط هم خانگي منجر مي شود. این افراد، با یکدیگر، زندگی زیر یک سقف را تجربه می کنند و زندگی اقتصادی مشترکی با یکدیگر دارند. روابط هم خانگي رقيب جدي نهاد ازدواج است و خود را در قامت ازدواج غیر رسمی باز مي نماياند. الگويي از رابطه كه بسياري از تعهدات و شرايط ازدواج را دارد؛ اما از قوانين، سنت ها و محدوديت هاي آن گريزان است. احساس استقلال و رهايي از بند سنت هاي جامعه از مهم ترین علل شكل گيري اين روابط عنوان شده است. احساسي كه در بسياري از موارد به بهاي شكنندگي شديد اين روابط تمام مي شود . اما اين روابط مشكلات خاص خود را دارد: غير قانوني بودن اين رابطه و در معرض عموم بودن آن و شناخته شدن دو طرف با يكديگر و احتمال برچسب خوردن های اجتماعي عواملي است كه آن را بسيار آسيب پذير كرده است. از طرفي، احساس طرد اجتماعی و همچنین ناپایداری ذاتی اين روابط، احساس رضايت در آن را با احساس تنش جابجا می کند و سوژه را دائماً در دوگانه ی معكوس آزادی و امنیت قرار می دهد